کد مطلب:29120 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:106

فضیلت های پراکنده












3663. امام علی علیه السلام:من ربّانی[1] این امّتم.[2].

3664. امام علی علیه السلام:من فراخواننده شما به اطاعت پروردگارتان، راهنمای شما به واجبات دینتان و هدایت كننده شمایم به آنچه كه نجاتتان می دهد.[3].

3665. امام علی علیه السلام:من بینی و چشم هدایتم. پس، از راه هدایت، به خاطر كم بودن رهروان آن نهراسید.[4].

3666. امام علی علیه السلام:من گواه شمایم و از سوی شما در روز رستاخیز، استدلال كننده ام.[5].

3667. امام علی علیه السلام:من به پیامبر خدا در زمان حیات و پس از مرگش نزدیك تر هستم. من وصی و وزیر و مخزن رازها و دانش اویم. من صِدّیق اكبر و فاروق اعظمم. من نخستین كسی هستم كه به او ایمان آوردم و تصدیقش كردم و در مبارزه با مشركان، بهترین آزمایش دهنده شمایم و به كتاب و سنّت، آگاه ترینِ شمایم و دین شناس ترینِ شما در دین، و به پایان كارها آگاه ترین شما، و خوش بیان ترینِ شما و استوارترینِ شمایم.[6].

3668. امام علی علیه السلام:من با دینْ گریزان، احتجاج می كنم و دشمنِ پیمان شكنانِ دو دلم.[7].

3669. امام علی علیه السلام:من، برادرِ پیامبر خدا، پسر عموی او، شمشیر انتقام او و تكیه گاه پیروزی و جنگاوری و نیرومندی اویم.[8].

3670. امام علی علیه السلام:من، كُشنده سرداران و ستیزنده با شجاعانم. درآورنده چشم شرك و نابود كننده تخت آنم و به خاطر جهادم، بر خدا منّت نمی گذارم و به فرمانبری ام، برای او ناز نمی كنم؛ بلكه نعمت های پروردگارم را بازمی گویم.[9].

3671. امام علی علیه السلام:من جانشین پیامبر خدا در بین شمایم و به پا دارنده شما بر احكام دینتان، و فراخواننده شما به بهشت آرامشم.[10].

3672. امام علی علیه السلام:من همان راه خداوندم كه اگر كسی با پیروی از خداوند، آن را نپیماید، به دوزخ خواهد غلتید. من راهی ام كه خداوند برای پیروی پس از پیامبرش معیّن كرده است. من تقسیم كننده دوزخم. من حجّت خدا بر بدكارانم. من نورِ نورهایم.[11].

3673. امام علی علیه السلام:من، حجّت خدایم. من، جانشین خدایم. من راه خدایم. من باب خدایم. من خزانه دار دانش الهی ام. من امین بر رازهای خدایم. من پس از بهترینِ خلق، محمّدصلی الله علیه وآله، پیامبر رحمت، پیشوای مردمم.[12].

3674. امام علی علیه السلام:من پیشوای مردم و وصیّ بهترینِ آفریدگانم و همسر سرورِ زنان امّت و پدر خاندان پاك امامانِ هدایتم. من، برادر پیامبر خدا، وصیّ او، ولیّ او، وزیر او، یار او، برگزیده او، دوست او و همراه اویم. من، امیر مؤمنان و رهبر سپیدرویان و سیّد اوصیایم. جنگ با من، جنگ با خدا، و صلح با من، صلح با خداست. پیروی از من، پیروی از خداست و ولایت من، ولایت خداست. پیروان من، اولیای خدا و یاران من، یاران خدایند.[13].

3675. امام علی علیه السلام:من سرور وصی ها، و وصیّ سرورِ پیامبرانم. من پیشوای مسلمانان، رهبر پرهیزگاران، مولای مؤمنان و شوهر بانوی زنان جهانم. من انگشتری به دست راست كننده و جبین بر خاك ساینده ام. من همانم كه دو بار هجرت و دو بار بیعت كردم. من صاحب بَدر و حُنینم. منم كسی كه با دو شمشیر جنگید و سوار بر دو اسب، یورش برد.

من وارث دانش پیشینیان، و بعد از انبیا و محمّد بن عبد اللَّه (خاتم پیامبران)، حجّت خدا بر جهانیانم. دوستداران من، رحمت شده، و دشمنانم، نفرین شده اند. دوست من، پیامبر خدا، بسیار به من می فرمود:«ای علی! دوست داشتن تو، تقوا و ایمان است و دشمن داشتن تو، كفر و نفاق است. من خانه حكمتم و تو كلید آنی، و آن كه می پندارد مرا دوست دارد، در حالی كه تو را دشمن می دارد، دروغ می گوید».[14].

3676. امام علی علیه السلام:من جانشین پیامبر خدا، وزیر و وارث اویم. من، برادر پیامبرخدا، وصی ودوست اویم. من، برگزیده وهمدم پیامبرخدایم. من، پسرعموی پیامبر خدا، شوهر دخترش و پدر فرزندان اویم. من سرور وصی ها و وصیّ سرور پیامبرانم. من بزرگ ترین حجّت و بزرگ ترین نشانه، و برترین نمونه و باب پیامبر مصطفایم. من ریسمان محكم، كلمه تقوا و امین خداوند متعال بر اهل دنیایم.[15].

3677. امام علی علیه السلام:من راهبرم. من رهیافته ام. من، پدر یتیمان و بیچارگان، شوی بی شویان، پناهِ هر ناتوان و جایگاه امن هر هراسنده ام. من رهبر مؤمنان به سوی بهشتم. من، ریسمانِ استوار خداوندم. من، دستاویز محكم الهی و نمونه پرهیزگاری ام. من چشم خدایم و زبانِ صادق او و دستِ اویم. من همان فرمان خداوندم كه می گوید:«أَن تَقُولَ نَفْسٌ یَحَسْرَتَی عَلَی مَا فَرَّطتُ فِی جَنم-ب ِ اللَّهِ؛[16]. تا آن كه [ مبادا] كسی بگوید:دریغا بر آنچه در فرمان خدا كوتاهی ورزیدم!». من دستِ گشاده رحمت و مغفرت خداوند بر بندگان اویم و من، باب بخشایشم.

آن كه مرا شناخت و حقّ مرا شناخت، خداوندش را شناخته است؛ چون من، وصیّ پیامبرش در روی زمینم، و حجّت او بر بندگان اویم. این موضوع را جز آن كه رد كننده خدا و پیامبر اوست، منكر نمی شود.[17].

3678. امام علی علیه السلام:من، قلب فراگیر خدایم، زبان گویای او، امین او بر رازهایش، حجّت او بر مردمش، جانشین او بر بندگانش، چشم بینای او در بین مردمش، و دست گشوده لطف و رحمت او و دین اویم كه مرا تصدیق نمی كند، مگر آن كه ایمان خالص داشته باشد و مرا تكذیب نمی كند، مگر آن كه كفر محض داشته باشد.[18].

3679. امام علی علیه السلام:من چشم خدا، دست خدا، فرمان خدا و باب خدایم.[19].

3680. امام باقرعلیه السلام - درباره سخن خداوند عزوجل:«یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب اللَّه؛ تا آن كه [ مبادا] كسی بگوید:دریغا بر آنچه كه در فرمان خدا كوتاهی كردم» -:علی علیه السلام فرمود:«آن "فرمان" خدا منم و من، موجب حسرت مردم در روز رستاخیزم».[20].

3681. امام علی علیه السلام:من دانش خدا، قلب فراگیر خدا، زبان گویای خدا، چشم خدا، فرمان خدا و دست خدایم.[21].

3682. الإرشاد - به نقل از حكیم بن جبیر، از امام علی علیه السلام -:«من بنده خدا و برادر پیامبر خدایم. از پیامبرصلی الله علیه وآله، رحمت به ارث بردم، و با بانوی زنانِ بهشت، ازدواج كردم. من سرورِ وصی ها و آخرین وصیّ پیامبرانم و این امر را هیچ كس جز من، ادّعا نخواهد كرد، جز آن كه خداوند، او را مبتلا می سازد».

مردی از مردم عَبْس كه بین مردم نشسته بود، گفت:كسی روا نیست بگوید:من بنده خدا و برادر پیامبر خدایم.

از جایش تكان نخورده بود كه فلج شد و پایش را گرفتند و نزدیك مسجد آوردند. از اقوامش درباره او پرسیدیم. گفتیم:آیا پیش از این، بیماری ای داشت؟ گفتند:هرگز![22].

3683. امام علی علیه السلام:من استیفا كننده روزی خود، جنگ كننده با نفس خود، و دست یافته به نصیب خودم.[23].

3684. امام علی علیه السلام:من جنگنده با آرزوی خویشم و منتظر اجل خود.[24].

3685. امام علی علیه السلام:من برای به پا داشتن حجّت های خدا سخن می گویم و برای یاری دینش مبارزه می كنم و می جنگم.[25].

3686. امام علی علیه السلام:من خویش را برتر از آن می شمارم كه نیازی [ برای كسی ]باشد و بخشش من آن را شامل نشود، یا نادانی ای [ در كسی] باشد كه بردباری ام آن را فرا نگیرد، یا گناهی اتّفاق افتد و گذشتم آن را شامل نشود، یا زمانی پر بهره تر از زمان من باشد.[26].

3687. امام علی علیه السلام:من خویش را برتر از آن می شمارم كه مردم را از چیزی بازدارم كه خود از آن سر باز نمی زنم و یا به چیزی فرمان دهم كه با انجام دادن آن، بر آنان پیشی نگیرم، و یا از آنان به كاری خرسند باشم كه پروردگارم از آن خرسند نیست.[27].

3688. امام علی علیه السلام:سوگند به خدا، من شما را به اطاعتی تشویق نمی كنم، جز آن كه در آن بر شما پیشی گرفته باشم، و از ناشایستی باز نمی دارم، جز آن كه پیش از شما آن را ترك كرده باشم.[28].

3689. امام علی علیه السلام:من از كسانی ام كه در راه خدا، سرزنش سرزنش كننده ای را به چیزی نمی گیرم؛ از آنانی ام كه چهره شان، چهره راستینان، و سخنشان، سخنِ خوبان است، شب زنده داران و درخشندگان روزند، به ریسمان قرآن، چنگ زده، سنّت های خدایی و سنّت های پیامبر خدا را زنده نگه می دارند، كبر نمی ورزند و برتری نمی فروشند، غُلو نمی ورزند و فساد نمی كنند، و دلشان در بهشت و تنشان مشغول كار است.[29].

3690. مناقب علی بن أبی طالب - به نقل از ابن عبّاس -:علی بن ابی طالب علیه السلام به چهره مردم نگریست و فرمود:«من برادر پیامبر خدا و وزیر اویم، و شما می دانید كه من نخستین شما در ایمان آوردن به خدا و پیامبر خدایم و شما پس از من، گروه گروه به اسلام درآمدید. من پسر عموی پیامبر خدا و برادر او، هم نَسَب او، پدر فرزندان او و شوهر دخترش (سرور فرزندانش و سرور زنان بهشت) هستم.

شما می دانید كه ما هیچ گاه همراه پیامبر خدا برای كاری نرفتیم، جز آن كه وقتی برگشتیم، من محبوب ترینِ شما پیش وی و استوارترین شما نزدش، چیره ترینِ شما بر دشمن، و مؤثّرترین شما در تأثیر گذاری بر دشمن بودم. شما دیدید [ ماجرایی را ]كه وی مرا برای اعلان برائت فرستاد. بین مسلمانان، پیمان برادری بست و جز من، كسی را برای خود برنگزید و به من فرمود:" تو برادر منی و من، برادر تو در دنیا و آخرتم ".

مردم را از مسجد، بیرون كرد و مرا وا گذاشت و به من فرمود:" تو نسبت به من، چون هارون نسبت به موسی علیه السلام هستی، جز آن كه پس از من، پیامبری نیست "».[30].

3691. امام علی علیه السلام:مَثَل من در بین شما، چون چراغ در تاریكی است كه هركس در آن تاریكی درآید، از نورش بهره می گیرد. پس ای مردم! گوش دارید و فرا گیرید و گوش دلتان را شنوا كنید تا بفهمید.[31].

3692. امام علی علیه السلام:همّت و اندیشه من در این است كه نفْس خود را با پرهیزگاری تمرین دهم تا در روز خوف بزرگ، آسوده باشد و بر اطراف لغزشگاه، استوار مانَد... سوگند به خدا - سوگندی كه در آن، مشیّت خدا را استثنا می كنم -، خود را چنان به ریاضت وا می دارم كه به قرص نانی - اگر به آن دست یابم -، خوش حال گردد و به عنوان خورش، به نمك، قناعت كند. كاسه چشم را به حال خود گذاشتم كه اشك هایش تهی شود، مانند چشمه ای كه آبش فرو رفته باشد (آن قدر می گریم تا اشكی نماند).

آیا همان گونه كه گوسفندان در بیابان، شكم خود را پُر می كنند و می خوابند و یا دسته دیگری از آنها در آغُل ها از علف سیر می شوند و استراحت می كنند، علی هم از این زاد و توشه بخورَد و به استراحت بپردازد؟! چشمش روشن باد كه پس از سال های طولانی، از چارپایی یَله و چرنده در گله پیروی نماید![32].

3693. امام علی علیه السلام:خداوند - تبارك و تعالی -، بندگانش را به وسیله من آزمود، و به دست من، دشمنانش را كُشت، و مُنكِرانش را به شمشیر من نابود ساخت، و مرا زینت مؤمنان و گرداب مرگ برای ستمكاران، و شمشیر خویش علیه مجرمان قرار داد. به وسیله من، پشت پیامبرش را محكم ساخت و با یاری رسانی بر او، مرا گرامی داشت، و به دانش او مرا شرافت بخشید، به احكامش مرا بزرگی داد، و به وصیّتش مرا ویژه گردانْد و مرا به جانشینی در بین امّتش برگزید و - در حالی كه مهاجران و انصار، دور او را گرفته بودند و مجالس، انباشته از آنان بود -، می فرمود:«ای مردم! علی نسبت به من، چون هارون نسبت به موسی علیه السلام است، جز آن كه پس از من، پیامبری نیست».

مؤمنانِ به خدا، سخن پیامبرصلی الله علیه وآله را فهم كردند؛ چون می دانستند كه من، برادر تنیِ او، چون هارون نسبت به موسی علیه السلام نیستم و پیامبر هم نیستم كه پیامبری اش به من منتهی شود؛ بلكه این كلام و كار از جانب او، تعیین من به جانشینی بود؛ چنان كه موسی علیه السلام هارون را جانشین خود قرار داد، وقتی كه می فرماید:«اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ؛[33] در میان قوم من، جانشینم باش و [ كار آنان را] اصلاح كن و از راه فسادگران، پیروی مكن».

و چون كلام آن حضرت - هنگامی كه گروهی گفتند:«ما مَوالیِ (ولایت پذیرانِ) پیامبر خداییم» و پیامبر خدا به حجّة الوداع رهسپار شد، آن گاه به غدیر خم رسید و فرمان داد تا برایش چیزی شبیه منبر بسازند و آن گاه بر آن برآمد و بازوی مرا گرفت، آن سان كه سفیدی زیر دو بازویش پیدا شد و در اجتماع، صدایش را فراز آورد و فرمود -:«هر كه من مولای اویم، علی، مولای اوست. پروردگارا! دوست بدار آن را كه دوست می داردش و دشمن بدار آن را كه دشمن می داردش»، بنابراین، دوستی خدا بر پایه دوستی من، و دشمنی خدا بر پایه دشمنی من است، و خداوند در آن روز، این آیه را فرو فرستاد:«الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلَمَ دِینًا؛[34] امروز، دین شما را برایتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را برای شما [ به عنوان] آیین برگزیدم». بنابراین، ولایت من، كمال دین و خشنودی پروردگار - كه یادش بزرگ باد - است.

و خداوند - تبارك و تعالی -، برای ویژه سازی من و بزرگداشتی كه هدیه من ساخته و تعظیم و تفضیلی كه پیامبر خدا به من بخشیده، این آیه را فرو فرستاد:«ثُمَّ رُدُّواْ إِلَی اللَّهِ مَوْلَل-هُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَسِبِینَ؛[35] آن گاه به سوی خداوند، مولای حقیقی شان، برگردانیده شوند. آگاه باشید كه داوری، از آنِ اوست و او سریع ترینِ حسابرسان است». من فضایلی دارم كه اگر یاد كنم، بسیار بلند خواهد بود و مشتاق شنیدنش بسیار.[36].

3694. كتاب سُلَیم بن قیس:مردی نزد علی بن ابی طالب علیه السلام آمد و من سخن او را می شنیدم و گفت:ای امیر مؤمنان! از برترین فضیلتی كه داری، به من خبر بده.

فرمود:«آیه هایی كه خدا درباره من فرو فرستاده است».

گفت:خداوند، چه چیزی درباره تو نازل كرده است؟

فرمود:«سخن خدا كه می فرماید " أَفَمَن كَانَ عَلَی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ ی وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ...؛ [37] آیا كسی كه از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است و گواهی از [ خویشان] او پیرو آن است... " و من آن گواه از سوی پیامبر خدایم و منظور از سخن خدا كه می فرماید:" وَ مَنْ عِندَهُ و عِلْمُ الْكِتَبِ؛[38] كسی كه نزد او علم كتاب است "، منم».

[ راوی می گوید] علی علیه السلام چیزی از آنچه كه خدا درباره او گفته بود، فروگذار نكرد و همه را بیان كرد.

مرد گفت:از برترین فضیلتی كه از سوی پیامبر خدا داری، مرا خبر ده.

فرمود:«نصب من به دست او در روز غدیر خم كه و ولایتی از سوی خدای عزوجل كه به فرمان خدا برای من مقرّر كرد، و نیز سخن آن حضرت كه فرمود:" تو نسبت به من، چون هارون نسبت به موسی علیه السلام هستی "».[39] 3695. الأمالی - به نقل از اصبغ بن نباته -:حارث همْدانی با گروهی از شیعیان كه من نیز از آن جمله بودم، نزد امیر مؤمنان آمد. حارث، بیمار بود و در راه رفتن، سنگین حركت می كرد و با عصایش بر زمین می كوبید. امیر مؤمنان به حارث - كه نزد علی علیه السلام جایگاهی داشت - رو كرد و فرمود:«ای حارث! چگونه ای؟».

گفت:ای امیر مؤمنان! روزگار، پیرم ساخته و بگومگوی یارانت در نزدیك درِ خانه ات، بر تب و ناگواری ام افزوده است.

فرمود:«در چه چیزی مجادله می كنند؟».

گفت:درباره تو و سه نفرِ پیش از تو. پاره ای [ درباره تو] زیاده روی می كنند و غُلو می ورزند، گروهی كوتاهی می كنند و پا پس نگه می دارند، و گروهی دو دل و مشكوك اند و نمی دانند پا پیش دارند و یا پس.

فرمود:«ای برادر همْدانی! بدان كه بهترین پیروان من، میانه روان اند. غالیان باید به آنان برگردند و كم گذاران، باید خود را به آنان برسانند».

حارث گفت:پدر و مادرم فدایت! ای كاش تردید را از دل ما بیرون بَری و در این كار، ما را آگاه سازی.

فرمود:«باشد! تو مردی هستی كه مسئله برایت مشتبه شده است. دین خدا، توسط افراد، شناخته نمی شود، بلكه با نشانه حق، شناخته می گردد. حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. ای حارث! حق، بهترین سخن است و اقراركننده به حق، مجاهد است. به حق، آگاهت می كنم. گوش خود را به من بسپار و آن گاه، به هركدام از یارانت كه وی را خردمند یافتی، خبر بده.

بدان كه من، بنده خدا، برادر پیامبر خدا و نخستین پذیرنده اویم. او را پذیرفتم، هنگامی كه آدم علیه السلام در میان روح و جسد بود و در بین امّت شما، اوّلین پذیرنده حقیقی او بودم. ما اوّلین و آخرین هستیم. ای حارث! ما ویژه او و خالص اوییم و من، هم ریشه، وصی، ولی، صاحب نجوا و سرّ اویم. دانستنِ كتاب، داوری، دانش گذشته ها و اسباب، به من داده شده است.

هزار كلید كه هر كدام، هزار در را می گشایند و هر دری به هزار هزار عهد ختم می شود، پیش من نهاده شده است و اضافه بر آن، در شب قدر، تأیید شده و دستور داده شده و یاری شده ام و این، برای من و برای نسل من تا زمانی كه شب و روزی وجود دارد، برقرار است تا خدا زمین را و آنچه را بر آن است، به ارث بَرد. ای حارث! تو را بشارت می دهم كه در هنگام مردن، در پل صراط، در نزد حوض [ كوثر ]و در زمان تقسیم، مرا می شناسی».

حارث گفت:ای مولای من! تقسیم كردن چیست؟

فرمود:«تقسیم آتش. آن را به طور صحیح، تقسیم خواهم كرد. می گویم:این، دوستدار من است، رهایش كن و این، دشمن من است، بگیرش!».

آن گاه امیر مؤمنان، دست حارث را گرفت و فرمود:«ای حارث! همان گونه دست تو را گرفتم كه پیامبر خدا دستم را گرفت - آن هنگام كه از حسد بردن قریش و منافقان بر خودم، پیش او شكایت كرده بودم - و به من فرمود:"روز واپسین كه شد، من ریسمان و بند او[40] (بند او از عرش خداوندی) را خواهم گرفت و تو - ای علی - به كمربند من چنگ خواهی زد و نسل تو به كمربند تو و پیروان شما، كمربند شما را خواهند گرفت ". خداوند، چگونه با پیامبرش معامله خواهد كرد و پیامبر با وصیّ خود؟

ای حارث! این را به عنوان قطره ای از دریا بگیر. بلی! تو با كسی هستی كه دوست می داری و برای تو همان است كه به دست آورده ای (این را سه بار تكرار كرد)».

حارث برخاست و در حالی كه ردایش را روی زمین می كشید، گفت:از این پس، باكم نیست كه كِی مرگ را ملاقات كنم و یا مرگ، مرا ملاقات كند![41].









    1. اشاره به آیه 146 از سوره آل عمران است و اینان، كسانی هستند كه همراه پیامبران شكیبایی می كنند و منسوب به عبادت و تألّه در شناخت ربوبیّت الهی اند. (م)
    2. مفردات ألفاظ القرآن:ماده «ربّ».
    3. غرر الحكم:3769.
    4. الإرشاد:276/1، الغیبة، نعمانی:27، الغارات:584/2، المسترشد:138/407.
    5. نهج البلاغة:خطبه 176، غرر الحكم:3768.
    6. الاحتجاج:36/182/1، بحار الأنوار:1/185/28.
    7. نهج البلاغة:خطبه 75.
    8. معانی الأخبار:9/58، بشارة المصطفی:12.
    9. شرح نهج البلاغة:384/296/20.
    10. غرر الحكم:3771.
    11. مصباح المتهجّد:843/757، مصباح الزائر:159، الإقبال:259/2.
    12. الأمالی، صدوق:58/88، روضة الواعظین:114.
    13. كتاب من لا یحضره الفقیه:5918/419/4، بشارة المصطفی:191.
    14. الأمالی، صدوق:44/77، بشارة المصطفی:156، روضة الواعظین:125.
    15. الأمالی، صدوق:67/92.
    16. زمر، آیه 56.
    17. التوحید:2/164، معانی الأخبار:14/17، الاختصاص:248، ینابیع المودّة:1/401/3.
    18. الاختصاص:248.
    19. الكافی:8/145/1، بصائر الدرجات:2/61.
    20. تأویل الآیات الظاهرة:25/520/2.
    21. التوحید:1/164، بصائر الدرجات:13/64.
    22. الإرشاد:352/1، شرح نهج البلاغة: 287/2.
    23. غرر الحكم:3775.
    24. غرر الحكم:3774.
    25. غرر الحكم:3777.
    26. غرر الحكم:3778.
    27. غرر الحكم:3780.
    28. نهج البلاغة:خطبه 175، غرر الحكم:3781.
    29. نهج البلاغة:خطبه 192.
    30. مناقب علی بن أبی طالب:154/111، كشف الغمّة:80/1، بحار الأنوار:2/330/38.
    31. نهج البلاغة:خطبه 187، غرر الحكم:3883.
    32. نهج البلاغة:نامه 45.
    33. مائده، آیه 3.
    34. انعام، آیه 62.
    35. الكافی:4/26/8.
    36. هود، آیه 17.
    37. رعد، آیه 43.
    38. كتاب سلیم بن قیس:60/903/2، الاحتجاج:65/368 /1، بحار الأنوار:3/387/37.
    39. حُجزه كه در متن روایت آمده، محل بستن كمربند است، ولی بعداً به كمربند اطلاق شده است و به صورت استفاده از چنگ زدن و پناه بردن استعمال می شود و برپایه سخن علی علیه السلام حجز در این جا به معنای فرمان و دستور الهی است. (بحار الأنوار:24/4).
    40. الأمالی، مفید:3/3، الأمالی، طوسی:1292/625، بشارة المصطفی: 4، تأویل الآیات الظاهرة: 11/649/2. نیز، ر. ك:ج 9، ص 32 (علی از زبان شاعران/سید حمیری).